رابطه گوش و لپ


مدیر محترم پروژه اخیرن استعداد ویژه ای رو در این جانب کشف کردن، اونم نوشتن نامه های تند و تیز یا به قول خودش دندون شکنه. قضیه از این قراره که پیمانکار محترم در هفته یکی دو تا نامه ادعایی (Claim) می نویسه و این نامه ها به من ارجاع می شه تا در کمال ادب و احترام ادعای مذکور رو بررسی و در اکثر موارد رد کنم. 

این قصه توی سه ماه اخیر ادامه داشت تا این که مدیر عامل پیمانکار که مردی حدودن 50 ساله و محترم هست، از این نامه نگاری ها حوصله اش سر رفت و به امید این که بتونه از نمد این ادعاها کلاهی برای خودش فراهم کنه، درخواست جلسه کرد.

جلسه برگزار شد و کمی بعد از شروع جلسه جنگ مغلوبه شد و به جای این که پیمانکار بتونه از طریق ادعاهای اقامه شده پولی کاسب بشه؛ این مدیر محترم پروژه بود که تونست همه ادعاها رو رد کنه و پیمانکار رو در جایگاه بدهکار قرار بده؛ ... لحظه ای که مدیر پیمانکار احساس کرد که دیگه کاملن خلع سلاح شده و از موضع تهاجمی در موضع دفاعی قرار گرفته، یه مرتبه گفت: «خُب آقای مهندس اگه دو دفعه گوش مون رو می کشید، یه دفعه هم لپ مون رو بکشید»

... و منظورش این بود که اگه دو بار تنبیه مون می کنید، یه بار هم تشویق مون کنید.


گپ باکتریایی

دانشمندان آلمانی نوعی گوش نانویی ساخته‌اند که به عنوان کوچکترین گوش دنیا قادر است به صدای باکتری‌ها گوش دهد. (مرجع)

اولین مکالمات شنیده شده با استفاده از گوش فوق:

باکتری اولی: من یه دفعه رفته بودم یه خوابگاه دانشجویی پسرونه، خیلی خوش گذشت؛ همیشه چیزی برای خوردن وجود داشت هر چند خود دانشجوها همیشه گشنه بودن.

باکتری دومی: اصولن تهران جای خیلی باحالیه حتا توی بیمارستان‌هاش هم به راحتی میشه زندگی کرد.

باکتری سومی: شماها چقدر بد سلیقه‌اید این همه رستوران و فست فود و کبابی و قصابی  رو ول کردید، چسبیدید به خوابگاه و بیمارستان!