راه طولانى
توى يكى دو ماه گذشته كه از حضورم توى شركت جديد مىگذره، تلاش كردم، «گردشكارها» و «الگوها»ى جديدى رو طراحى و پيادهسازى كنم؛ به همين خاطر مجبورم وقت زيادى رو صرف كنم تا همكارانم رو قانع كنم كه «پيشنياز كار درست انجام دادن، نظم و برنامه داشتن، مستند و مكتوب كردن همه چيز و رعايت استاندارهاست.»
* * *
ديروز داشتم به اين موضوع فكر مىكردم كه وقتى من توى يه شركت ده نفره كه همه از سطح تحصيلات عالى برخوردار هستن، براى تعريف كردن و جاانداختن «كار درست» بايد اين قدر وقت و انرژى بذارم؛ براى تعريف كردن و جاانداختن همچين موضوعى توى كشور چه قدر وقت، انرژى و كار آموزشى احتياج هست؟
+ نوشته شده در سه شنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۱ ساعت 8:43 توسط بی ربط
|

نویسنده این وبلاگ من بیربطم، مرد، متأهل، 46 ساله.