به آرامی آغاز به مردن می کنی
نمیدونم شعر معروف پابلو نرودا با عنوان «به آرامی آغاز به مردن میکنی» رو خوندید یا نه. این شعر رو خیلی دوست دارم.
تصمیم گرفتم با کمک این شعر فاصله خودم رو از مرگ حدس بزنم. لطفن دنباله نوشته رو دریابید.
نمیدونم شعر معروف پابلو نرودا با عنوان «به آرامی آغاز به مردن میکنی» رو خوندید یا نه. این شعر رو خیلی دوست دارم.
تصمیم گرفتم با کمک این شعر فاصله خودم رو از مرگ حدس بزنم. لطفن دنباله نوشته رو دریابید.
دیروز دیدم، رئیس خیلی حالش گرفته است و برخلاف همیشه، سگرمههاش توی همه.
![]()
***
پرسیدم: چی شده، آقای دکتر؟
فرمودند: هیچی، مدیرکل محترم دستور داده که فلانی (یکی از همکارای مستقر در کارخونه) رو اخراج کنم.
گفتم: آخه واسه چی؟
فرمودند: آخه رابطه مدیر کل با من، مثل رابطه آسمون با انوری میمونه.
![]()
گفتم: یعنی چی؟
فرمودند:
هر بلایی کز آسمان آید / گرچه بر دیگری روا باشد
به زمین نارسیده می پرسد / خانه انوری کجا باشد؟
![]()
***
رئیس جان حتا اگه دمق هم باشن باز طبع ادبیشون برقراره.
اینم از حال و هوای این روزای دفتر ما، گفتم که در جریان باشید.
ای بلبل زیبای خوش آهنگ پر از ناز
هرگز مبر از یاد، شیرینی پرواز
بنشین به لب بام فروریخته شهر
نو کن سخن از زندگی و شادی و آواز
شاعر: بی ربط
شرح کمک رسانی به قلم ساقی لقایی را بخوانید؛ که بسیار خواندنی ست.
امروز، یادداشت نشسته بر دنباله نوشته، از جنس دلنوشتههاییه که آدم گاهی گوشه دفترش مینویسه و دوست نداره چشم غریبهای بهش بیافته؛ اما شما که غریبه نیستین، اگر دوست داشتین بخوانیدش.