کوالالامپور شهر قشنگیه؛ اما شهر تمیزی نیست. سرسبزه؛ اما تعداد پارک های داخل شهرش فقط دو تاست (پارک دریاچه و پارک آبی). خطوط مترو (KLR) و منوریل همه شهر رو پوشش میده، شلوغی اش آزاردهنده نیست و تمیز و مرتبه؛ اما فقط تا ساعت 11 شب کار می کنه. تاکسی فراوونه؛ اما فقط تاکسی دربستی داره و جنس راننده تاکسی هاش یه مقدار خورده شیشه داره. زن ها توی کوالالامپور همه شغلی دارن؛ اما من راننده تاکسی یا راننده اتوبوس زن ندیدم.
رانندگی بین خطوط خوب رعایت میشه؛ اما حرف زدن با موبایل موقع رانندگی خیلی عادیه و بستن کمربند ایمنی خیلی جدی نیست. موتورسوار توی کوالا (یا به قول خودشون KL) فراوونه؛ همه شون کلاه ایمنی استفاده می کنن؛ اما روی خطوط و در واقع بین ماشین ها تردد می کنن. رانندگی توی مالزی، مدل انگلیسی و از چپ به راست هست.
توی مالزی، سه قوم مختلف (مالایی سنی مذهب، هندی های با دین هندو و چینی های پیرو بودا) در کنار هم زندگی می کنن؛ اما اقلیت های دیگه ای هم وجود دارن مثل شیعیانی که تبار ایرانی دارن و مسیحیان.
پارچه های مالزی ارزون تر از ایرانه، لبنیاتش گرون تره و بقیه اجناس خیلی تفاوت جدی نداره.
هوای مالزی توی روز حدود 32 درجه سانتیگراد و توی شب حدود 22 درجه است و این وضعیت تقریبن در تمام سال ثابته؛ هوا مرطوبه و تقریبن همه سال بارندگی داره ولی توی ماه های آبان و آذر بارندگی بیشتره.
همه جور غذایی توی کوالالامپور میشه پیدا کرد؛ اما طعم غذاهای فست فود مثل مکدونالد و کی اف سی برای ما آشنا تره.
بعضی ساعت های روز بعضی خیابونا پرترافیکه.
جاهای دیدنی قشنگ و زیادی داره، من از معبد مورگان، باغ پرندگان، تپه های گیتینگ، دهکده فرانسوی ها و باغ ژاپنی بیشتر خوشم اومد؛ البته دریاچه ماینز، معابد هندوها و معابد چینی ها (در جاهای مختلف شهر)، محله بوکینگ بینتانگ، باغ پروانه ها، باغ ارکیده و مسجد جامع، هم دیدنی و جالب بودن. نرسیدم مسجد شیخ، تنها مسجد شیعیان توی کوالالامپور رو ببینم. برج های دوقلو (KLCC یا برج های پتروناس) و برج منارا رو هم نباید از قلم انداخت. شهر پوتراجایا هم که قدم به قدمش دیدنی و جالب هست، به خصوص مسجد صورتی و پل هایی که به صورت نمادین از پل های معروف دنیا الگوبرداری شدن.
عکس ها و بقیه حرفا، بمونه برای پست های بعد. اگه دوست دارید در مورد موضوع مشخصی توضیح بدم، لطفن توی کامنتا مطرح بفرمایید.