چراغ‌ها را من خاموش مى‌كنم


قبلن عرض كرده بودم كتاب «چراغ‌ها را من خاموش مي‌كنم»؛ اثر «زويا پيرزاد» را در روزهاى آخر اسفند، از يكى از همكارانم هديه گرفتم. توى تعطيلات كه فرصت خوندنش نشد؛ اما توى اين دو هفته گذشته خوندمش.

واقعن از خوندنش لذت بردم؛ تصويرسازى و شخصى‌پردازى خيلى عالى بود. داستان خيلى روان و منسجم ارائه شده بود. قطع داستان در انتهاى فصول و شروع آن در ابتداى فصل بعد خيلى هوشمندانه بود و توالى وقايع رو باورپذير مى‌كرد.

داستان يه سير طبيعى و معمولى زمانى رو تعريف مى‌كنه و كمتر بازگشت به گذشته داره؛ بازگشتش به گذشته در قالب خاطره‌ها و يادآورى‌هاست و كاملن با متن اصلى عجين شده.

راوى داستان يه زن جوون ارمنيه كه با شوهر و سه بچه در دهه 40 شمسى توى خونه‌هاى سازمانى شركت نفت آبادان زندگى مى‌كنه و خونه‌دار هست. داستان اطلاعات خوبى از فرهنگ ارامنه و مردم آبادان ارائه مى‌ده و در كنار اون به موضوعات اجتماعى و سياسى اون مقطع از ايران هم اشاره مى‌كنه.

بيان گفتگوهاى ذهنى نويسنده در كنار صحبت‌ها و واكنش‌هاش نسبت به اطرافيان خيلي جذابه. در مجموع داستان لذت‌بخش و جالبيه؛ اما من از نحوه تموم شدن داستان زياد راضى نيستم و به نظرم يه مقدار اغراق‌آميز اومد.



پرواز


فیلم پرواز یا flight رو دیشب دیدم؛ فیلمی درباره پرواز، اعتیاد به الکل و زندگی. به نظرم خیلی هیجان‌انگیز، پرمعنا و آموزنده بود. شاید بشه داستان فیلم رو تقدیسی زیبا از راستگویی محسوب کرد. فکر می‌کنم یک یا دو بار دیگه ببینمش.

محصول 2012 آمریکا، به کارگردانی رابرت زمیکس و هنرنمایی دنزل واشنگتن و دن چیدل.

دو سه دقیقه‌ای از فیلم صحنه‌های 18+ داره.


تكليف


وقتى كه بچه بودم و معلم با گچ سفيد روى تخته سياه نوشت: «حسنك كجايى؟ 2 بار»؛ و گفت: «اين تكليف امشبتونه» درست متوجه منظورش نشدم. اما فرداى آن روز وقتى بچه‌هاى كلاس را به خط كرد و خط‌كشش، كف دست‌شون رو خط‌خطى كرد و گفت: «چرا مشق‌هاتون را ننوشتين؟» فهميدم كه «تكليف يعنى مشق».

وقتى كه داشتم با دختر همسايه‌مون هفت‌سنگ بازى مى‌كردم و يك مرتبه باباش از راه رسيد و يه پس گردنى بهش زد و گفت: «دختر گنده، تو ديگه به سن تكليف رسيدى.» فهميدم كه «تكليف اصولن جاى خيلى بديه و بايد از رسيدن بهش پرهيز كرد.»

وقتي كه دوستم داشت از غصه دق مى‌كرد كه پدر نامزدش بهش گفته كه «بايد هر چه زودتر تكليف دخترم رو روشن كنى»، فهميدم كه «تكليف يعنى خريد خونه و ويلا و ماشين مدل بالا.»

وقتي كه مؤدى اداره دارايى زل زد توى چشام و انگار بخواد به يه بچه، جدول ضرب ياد بده، گفت: «مالیات تکلیفی قسمتی از مالیات بر درآمد اشخاص است که تکلیف کسر و پرداخت آن طبق احکام قانونی مربوطه در برخی منابع مالیات بر درآمد به عهده پرداخت کنندگان وجوه می‌باشد.»؛ متوجه شدم كه تكليف يعنى نصف اون درآمدى كه فكر مى‌كردم به زحمت به دست آوردم و مال خودمه، ديگه مال خودم نيست.

راستى شما مى‌دونين اين كه بعضيا مى‌گن ما احساس تكليف مى‌كنيم؛  يعنى چى؟ و اصولن چه جور احساسيه؟

پندنامه لقمان حكيم ويرايش 1392 - بخش دوم

لقمان را پرسيدند: «در يك اقتصاد تورمي گرفتار ركود دچار تحريم، چه بايد كرد؟» گفت:«دلالي كنيد تا رستگار شويد.»

نقل قول از یک رئیس جمهور

My fellow Americans, ask not what your country can do for you, ask what you can do for your country.

John F. Kennedy

جان اف کندی: «هم وطنان آمریکایی من، مپرسید که کشورتان برای شما چه کرده است؛ بلکه بپرسید که شما برای کشورتان چه می توانید بکنید.»

مرجع: 

http://www.brainyquote.com/quotes/quotes/j/johnfkenn109213.html

بوستان قیطریه




عکاس: بی ربط

پندنامه لقمان حكيم ويرايش 1392 - بخش يكم

1- كتاب خواندن از سريال نگاه كردن بهتر است.

2- اگر خواستى دلار بخرى از صرافى‌هاى معتبر بخر.

3- اگر به كسى بدهكار هستى تا قبل از انتخابات حسابت را صاف كن، چون ممكن است فردا رئيس جمهور شود و بيچاره‌‌ات كند.

4- پسته؛ آن قدرها هم كه مى‌گويند، خوشمزه نيست.

5- فيلترشكنت را به روز نگهدار.

6- گاهى موبايلت را خاموش كن؛ مطمئن باش اتفاقى نمى‌افتد.

7- موقع سوار شدن به مترو، آبروى پدرت را هم در نظر داشته باش.

8- هزار بار مسواك كردن، از يك بار دندان‌پزشكى رفتن، هم آسان‌تر است و هم ارزان‌تر.



تشك


ماجراى پر فراز و نشيب تشك از اون جا آغاز شد كه بعد از ده سال آزگار خوابيدن روي يه تشك رؤياى وطنى، روزهاى آخر سال 91،  به صرافت خريد يه تشك نو افتاديم. توى اولين فروشگاه كالاي خواب، فروشنده، من و همسر گرامى رو توجيه كرد كه خوابيدن روى يه تشك خارجى اصلن يه چيز ديگه است و حتا خوابايى كه مى‌شه ديد از نوع سه بعديه و كلى ويژگى‌هاى يگانه ديگه.

خلاصه اين كه ما تصميم گرفتيم در راستاى حفظ سلامتى ستون فقرات و خواب آروم و كاهش استرس و خواب ديدن سه بعدى، تشك خارجى بخريم. توى اولين گشت توى بازار، با دو تا مارك مواجه شديم: «برن» و «داتيس». هر دو مدعى بودن كه محصول آلمانى عرضه مى‌كنن. هر دو، هفت – هشت نوع تشك عرضه مى‌كردن كه بين 5 تا 17 سال گارانتى داشت و البته با ويژگى‌ها و قيمت‌هاى متفاوت. قيمت‌هاى تشك‌هاى دو نفره داتيس از حدود يك ميليون تومن شروع مى‌شد تا حدود 2 ميليون تومن و قيمت‌هاى برن از حدود يك ميليون تومن شروع مى‌شد تا حدود 4 ميليون تومن.

چون از ظاهر تشك‌ها مطلقن نمى‌شد تفاوت روشنى بين‌شون قائل شد و اعتماد كردن به صحبت‌هاى فروشنده هم به نظر من گزينه آخر مى‌تونه باشه، تصميم گرفتم كه از اينترنت يه اطلاعاتى در بيارم و در اولين تلاش، سايت هر دو شركت رو ديدم: وبسايت برن و وبسايت شركت پرشين خواب نماينده انحصاري محصولات برن و وبسايت داتيس. و جالب اين كه هيچ اثري از آلمانى يا كلن خارجى بودن اين محصولات روى وبسايت‌هاشون نيست. و اصلن هيچ وبسايت غير فارسى در مورد اين محصولات وجود نداره يا دست كم من چيزى پيدا نكردم.

آيا شما در اين مورد تجربه‌اى داشتين؟ يا مارك‌هاى معتبرى سراغ دارين؟ آيا تفاوت اين مارك‌ها با محصولات ايرانى مثل رؤيا و رويال و آسايش جديه؟

براى همگى تشكى نرم و خوابى راحت آرزومندم.


فاصله ها

مژگان عزيز ازم دعوت كرد كه يادداشتي رو براي وبلاگ گروهي براي طلوع بنويسم؛ منم مطلبي با عنوان «فاصله ها» نوشتم كه امروز در اين وبلاگ منتشر شده؛ اگه دوست داشتيد بخونيدش.

گشتي در ري - قسمت دوم

بعد از ديدن برج نقاره خونه و برج اينانج، به ديدن برج طغرل و ابن بابويه رفتم. پيدا كردن اين دو مكان كه نزديك هم و توي خيابون ابن بابويه قرار گرفتن به مراتب كار راحت تري بود.

اگه علاقه مند بوديد عكس هاي مربوط به اين دو مكان رو در دنباله نوشته ببينيد.

ادامه نوشته