هزاردستان


بی‌ربط: در مورد فاز دوم پروژه، توی گزارش چی بنویسم؟

مدیر پروژه محترم: بنویس در دست اقدام است.

- در مورد مسائل ایمنی پروژه چی بنویسم؟

+ بنویس در دست اقدام است.

- در مورد خرید مصالح چی بنویسم؟

+ بنویس در دست اقدام است.

- آخه آقای مهندس مگه می‌شه این طوری؟

+ آره؛ این آقای «اقدام» هزار تا دست داره؛ هر چی مونده رو بده دستش.

- !؟!


پوست های خربزه در محیط کار


شاید خیلی از ما باور داریم که قضاوت کردن در مورد آدما خیلی سخته یا حتا شاید بعضیا قضاوت کردن درباره دیگران رو ناپسند بدونن؛ اما توی زندگی‌مون از قضاوت کردن در مورد آدما ناگزیریم و حتا در بعضی مواقع، قضاوت کردن درباره دیگران وظیفه شخص تلقی می‌شه، مثل کسایی که قاضی، داور، بازرس، مدیر یا سرپرست هستن.

توی دنیای مدرن با علم به این که قضاوت درباره افراد اولن مشکله، دومن گریزناپذیره و سومن یکی از مسیرهای رشد و بهبود بهره‌وری سازمان‌ها هست، روش‌های مختلفی برای «ارزیابی عملکرد کارکنان» تدوین شده. اما توی ایران یا از این روش‌ها استفاده نمی‌شه یا این که شکل و نحوه استفاده از روش به صورتی تغییر داده می‌شه که عملن کارایی خودش رو از دست می‌ده.

خلاصه‌اش این که اکثر محیط های کاری‌مون به شدت ناسالمه و پر است از قضاوت‌های ناشیانه، سوءظن‌ها، سوءبرداشت‌ها، کج‌فهمی‌ها و زیرآب‌زنی‌ها.

به نظر شما فارغ از مسئولیت‌ دولت، نهادهای آموزشی و مدیران؛ وظیفه تک تک ماها برای کمک به اصلاح این وضع چیه و چه کاری می‌تونیم بکنیم؟ راهی به نظرتون میاد؟

چطور می‌شه در مورد آدمی که همه شواهد و قرائن نشون می‌ده که مقررات سازمان رو رعایت نکرده، عادلانه قضاوت کرد، عاقلانه حرف زد یا سکوت کرد، و خیالی آسوده داشت؟


وضع بی مثال شیراز


امروز (پنجشنبه) هوای شیراز بی نظیر بود؛ آفتابی زیبا بعد از بارانی پاییزی، طراوت دل انگیزی رو ایجاد کرده بود.

عکس ها رو در ادامه ببینید.



ادامه نوشته

تهران از یه زاویه دیگه

تهران - دارآباد

دوست یا هم‌نشین


دیشب یکی از دوستان فیس بوکی فرنگ دیده یا بهتر بگم، فرنگ گشته، یه یادداشتی نوشته بود و یه مفهومی رو توضیح داده بود که من ازش نقل قول می‌کنم و پیشاپیش از این که نمی‌تونم، قانون کپی‌رایت رو رعایت کنم و لینک مربوطه رو این جا بذارم عذر خواهی می‌کنم.

ایشون توضیح داده بود که واژه friend توی انگلیسی کاملن معادل واژه «دوست» در پارسی نیست و توضیح داده بود که واژه دوست در پارسی یک مفهومی از یاری درش نهفته است که در واژه friend  نیست و اگه بخوایم معادل صحیحی برایش پیدا کنیم شاید «هم‌نشین» یا «هم‌صحبت» واژه‌های بهتری باشه و در نتیجه کم عمق بودن سطح ارتباط افراد با همدیگه توی فرهنگ غربی بی‌تأثیر از این موضوع نیست.

منم به قدرت واژه‌ها اعتقاد دارم و به همین خاطر فکر می‌کنم بین آشنا، هم‌صحبت، دوست و رفیق خیلی فاصله وجود داره. نظر شما چیه؟


ترس از اسلحه خالی


امروز جمله پر مغزی از مدیر محترم پروژه شنیدم گفتم شما هم استفاده کنید:


«از اسلحه پُر یه نفر می ترسه؛ از اسلحه خالی دو نفر می ترسن»

حقایقی درباره دروغ‌ها

نوشته بابو سیرینیواسان

ترجمه بی‌ربط

مرجع: http://leadershipchamps.wordpress.com/2013/10/22/few-truths-about-lies/

 

وقتی دروغ می‌گویم:

1-      مجبورم به تمام پرسش‌های محتمل فکر کنم و آمادگی داشته باشم که اگر دروغم آشکار شد، توضیحاتی را ارائه دهم.

2-      اگر جزئیات بیشتری پرسیده شود، مجبورم که دروغ‌های بیشتری بگویم و به همه جوانب آنها فکر کنم.

3-      مجبورم برای موقعیت‌هایی که ممکن است مردم، گهگاهی به ارزیابی اطلاعاتی بپردازند، متن دروغم را به طور کامل به خاطر بسپارم.

4-      مجبورم اطمینان حاصل کنم که همه افراد درگیر در دروغ گفته شده، در جریان دروغ‌گویی من هستند و گرنه ممکن است زمانی که در حال گفتگو با کسی هستند که من به او دروغ گفته‌ام، حقیقت را فاش کنند و من را در موقعیت شرم‌آوری قرار دهند.

5-      وقتی در مورد دیگران دروغ می‌گویم ممکن است مشکلاتی را برای آنها ایجاد کنم.

6-      ممکن است لحظه‌ای از احمق شمردن دیگران خوشحال شوم؛ اما وقتی می‌دانم که دروغ گفته‌ام، آرامشم به مخاطره می‌افتد.

چرا باید چنین کار سختی انجام شود؟ آیا ارزشش را دارد؟

پس بهترین راه  راست گفتن است یا اگر ممکن است، هیچ نگفتن.

 

 بشر چیست؟


«انسان هر آنچه که هست، ناشی از ساخت خود و تأثیراتی است که توسط عوامل وراثتی، زیستی و معاشرتی بر او وارد شده است. او صرفاً تحت تأثیرات خارجی است که به حرکت در می‌آید، هدایت می‌شود و فرمان می‌برد. او خالق هیچ چیز نیست، حتی خالق یک تفکر هم نیست.»

«مغز بشر طوری ساخته شده است که اصلاً نمی‌تواند چیزی را خلق کند. مغز تنها می‌تواند از موادی که از بیرون کسب کرده است، استفاده بکند. مغز ماشینی بیش نیست که به طور خودکار عمل می‌کند و نه با قدرت اراده. مغز هیچ تسلطی بر روی خود ندارد و صاحب آن نیز هیچ تسلطی بر روی آن ندارد.»

صفحات 19 و 23 کتاب «بشر چیست؟» اثر مارک تواین، ترجمه سعید بافندی، انتشارات جامی

* * *

موافقید یا مخالف؟


انگیزه‌های وهم‌انگیز زندگی


به باور من، قدرت‌طلبی، ثروت‌طلبی و شهرت‌طلبی، به طور ذاتی، صفات بدی نیستن.

 

همون طور که علم‌طلبی (علاقه و تلاش برای به دست آوردن دانش) یا علاقه به جلب دوستی و محبت دیگران، می‌تونه انگیزه مثبت و مفیدی برای زندگی انسان باشه؛ این صفات (قدرت‌طلبی، ثروت‌طلبی و شهرت‌طلبی) هم می‌تونه بخشی از انگیزه زندگی و تلاش برای پیشرفت رو تأمین کنه. مهم اینه که 1- این صفات بقیه صفات انسانی و انگیزه‌های زندگی رو کم‌رنگ نکنن و تحت تأثیر قرار ندن و 2- آدما برای ارضای این خواسته‌ها، باورهایی رو که در زندگی بهش معتقدن زیر پا نذارن و از چارچوب‌هاشون عدول نکنن.