آیا واقعن عادت میکنیم؟
خوندن رمان «عادت میکنیم» اثر زویا پیرزاد رو تموم کردم. از خوندنش لذت بردم. همه شخصیتهای داستان قابل باور بودند. آهنگ داستان و تنوع وقوع حوادث، کشش کافی برای خوندن، ایجاد میگرد. نگارش متن جالب بود به خصوص جاهایی که بعضی شخصیتها کلمهای رو نادرست ادا میکردن و توی متن به صورت برجسته اون کلمه رو متمایز میکرد یا نقل قولهایی که از وبلاگ داشت.
شاید پیام فلسفی داستان در همان عنوان داستان خلاصه شده باشه: «عادت میکنیم»، شاید این ما هستیم که با رفتارها و برخوردهای خودمون، دیگران رو نسبت به خودمون متوقع میکنیم و اگه بتونیم رفتارمون رو تغییر بدیم (اصلاح کنیم) دیگران هم به تدریج مای تغییر یافته رو به رسمیت میشناسن و بهش عادت میکنن.
جا داره از نشر مرکز هم به خاطر چاپ خوب و زیبای کتاب، سپاسگزاری کنم.
فکر میکنم اکثر دوستان خونده باشنش؛ اما اگه نخوندین، خوندنش رو به شما هم توصیه میکنم.
نویسنده این وبلاگ من بیربطم، مرد، متأهل، 46 ساله.