اولین آشنایی من با اینیاتسیو سیلونه بر‌می‌گرده به خوندن کتاب «مکتب دیکتاتورها» احتمالن در سال 72.

حدود یک ماه پیش که برای خرید کتاب رفته بودم، کتاب «بشر چیست؟» مارک تواین و «خروج اضطراری» اینیاتسیو سیلونه، به ترجمه مهدی سحابی از نشر ماهی را با هم خریدم. بیشتر از دو هفته است که کتاب «بشر چیست؟» را تمام کردم و از امروز شروع کردم به خواندن «خروج اضطراری».

پشت جلد کتاب آمده است: «خروج اضطراری، در واقع دو کتاب در یک کتاب است. کتاب اول مجموعه چندتایی از زیباترین داستان‌های کوتاهی است که از سیلونه، نویسنده بزرگ نان و شراب و دانه زیر برف می‌شناسیم. کتاب دوم، یعنی فصل بلندی که نام خود را به کل کتاب داده، شرح کشمکش‌های تاریخی حزب‌های کمونیست و نهادهای نظام مقتدر روسیه شوروی در دوران پرالتهاب حکومت استالین است، رویدادهایی که سیلونه به عنوان یکی از سران بزرگ‌ترین حزب مارکسیستی اروپای غربی خود از نزدیک شاهد آن بوده است. این فصل که ترکیبی از خاطرات فردی، خاطرات سیاسی و تأملاتی درباره‌ی قدرت است، یکی از مهم‌ترین اسناد مربوط به دورانی است که درباره‌ی آن نوشته شده است.»