خاموشی قسمت اول: خانواده‌های خاموش

توی بعضی خونواده‌ها حرف زدن برای حل مشکلات یک تابوئه. پدر، مادر، خواهرا و برادرا به بهانه ملاحظه سن پدر یا مادر، بیماری یکی از اعضای خونواده، شرایط بحرانی خونواده (از هر نظر) و هزاران دلیل واهی کوچیک و بزرگ، خواسته یا ناخواسته با هم حرف نمی‌زنن. منظورم اینه که حرفی نمی‌زنن که حل‌کننده مشکلات واقعی‌شون باشه؛ با هم سلام و علیک می‌کنن، سر سفره همدیگه می‌شینن، گاهی کمکی به هم می‌کنن؛ اما جرأت ندارن که از دلخوری‌‌هاشون، ترس‌هاشون یا نگرانی‌هاشون با هم حرف بزنن.

همچین خونواده‌ای هرگز نمی‌تونه قابل اتکا باشه یا کارکرد اجتماعی مناسبی داشته باشه. حرف زدن هم یه مهارت جمعیه که اگه توی جمعی تمرین نشه بعد از یه مدت دیگه تغییر دادن این عادت تقریبن غیرممکنه و اعضای همچین خونواده‌ای نمی‌تونن یا براشون خیلی سخته که حرف زدن با هم رو تمرین کنن.

زن و شوهر

به باور من شاید روابط میان زن و شوهر، پیچیده‌ترین نوع رابطه‌ای باشد که می‌تواند میان دو انسان شکل بگیرد؛ یادداشتی که در دنباله نوشته آمده است، شناختی است که من بنا به تجربه شخصی در این موضوع کسب کرده‌ام. در این یادداشت سعی کرده‌ام با تفکیک حوزه‌های ارتباطی میان زن و شوهر، مقدمه‌ای برای شناخت این رابطه و نیز راهکاری برای تعمیق و بهبود آن ارائه دهم.

ادامه نوشته